چهارشنبه، تیر ۰۲، ۱۳۸۹

من شده ام خر کیف از خواندن خاطرات و درونیات این همه آدم جدید (وبلاگ نویس) هر روز، که در این، همان عطشم است در شناخت دیگران که این فوضولی خاموشه خوشگل این روزها دوا پیدا کرده ، پخته شده ، سر زنده شده.
حال هرچقدر هم که آدم گزیده گویی کند در بلاگش از خودش و تجربیاتش و زندگی یا هر چه اغراق آمیخته به تخیل دیگر مهم نیست
که این تخیل اگر نبود ما نبودیم نیز، که در این تاریکیه فرو رفته در آن جهان مگر می شود دست از این کورسوی تخیل برداشت؟!
مگر در این شاید تاریک ترین نقطهء خلقت خاکی ، ایران( - کره شمالی شاید! )، جایی نیز مانده است برای این فردیت که بار دیگر شاید خلق کند خویش را، حیات را و عشق را آنطور که قادر گشته در بلاگش؟! خوشحالم از خواندن بلاگتان دوستان من

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats