بس است دیگر بس است
این جنجال برای چیست
گوشمان پر است
کافیست
سرنوشت من سرنوشت تو
سرنوشت منه ایرانی
سرنوشت ما ایرانی ها را
نه در خبر بی بی سی فارسی رقم می زنند
نه در تفسیر خبر وی او ای
و نه شبکه خبر آی آر آی بی
زندگی ادامه دارد
خواهد داشت
با یا بدون این حکومت
سرنوشت انسانیت را هیچ حکومتی
هیچ قدرتی توان رقم زدن ندارد
این جنجال برای هیپنوتیزم کردن من
هیپنوتیزم کردن تو
و چپاندن هرآنچه است که او می خواهد تو باور کنی
رهایش کن
خاموشش کن
براستی این سکوت واقع گوی راستی نیست؟
مجریان خبر همچون رباتهایی شبیه سازی شده انسان نما،
هر روز از راه می رسند، تا در ظاهری چشم نواز و صادق از پلیدی خبر دهند از جنایت از حادثه از قیام ازفاجعه.
در حرف هیچ یکشان، شده است تاکنون ، لحظهء ناب انسانی ای بیابی؟
چه بر سرمان آمده دل به ترسِ خاموشِ زائیده از اخبار داده ایم؟
چه بر سرمان آمده دل به این ریا به این خشم به این نفرتِ هدفمند نهاده ایم؟
چه بر سرمان آمده که لحظات ناب انسانی را به فراموشی سپرده ایم؟
چه سودی از ترساندن ما عایدشان می شود؟
چه سودی از خشم ما عایدشان می شود؟
آیا هر روز با از دست دادن صفات انسانی به انسان بهتری تبدیل می شویم؟
زندگی ایرانی ما بی خبر چه تفاوتی می کند؟
حیات فردی ما چطور؟
تا کی به این بازی تن دهیم؟
برادر من، خواهر من ،
عشق من،
مشکل نبود عشق است
رسانه خالی از عشق است.
این حکومت نیز چنین است.
در این بازی قدرت عشق نقشی ندارد.
رسانه ابزاری جنگی است
جنگ و عشق راهشان جداست.
من اکیدا معتقدم رسانهء خبری ، منه ایرانی را از ما دور می کند
ما شدن با عشق امکان پذیر است
ترس و نفرت در مقابل عشق است.
همان است که هدف رسانه ها و همین طور این حکومت است.
از این حیث هر دو هم جهتند.
چون تشنهء قدرتند
بیا انسان باشیم
باز
این جنجال برای چیست
گوشمان پر است
کافیست
سرنوشت من سرنوشت تو
سرنوشت منه ایرانی
سرنوشت ما ایرانی ها را
نه در خبر بی بی سی فارسی رقم می زنند
نه در تفسیر خبر وی او ای
و نه شبکه خبر آی آر آی بی
زندگی ادامه دارد
خواهد داشت
با یا بدون این حکومت
سرنوشت انسانیت را هیچ حکومتی
هیچ قدرتی توان رقم زدن ندارد
این جنجال برای هیپنوتیزم کردن من
هیپنوتیزم کردن تو
و چپاندن هرآنچه است که او می خواهد تو باور کنی
رهایش کن
خاموشش کن
براستی این سکوت واقع گوی راستی نیست؟
مجریان خبر همچون رباتهایی شبیه سازی شده انسان نما،
هر روز از راه می رسند، تا در ظاهری چشم نواز و صادق از پلیدی خبر دهند از جنایت از حادثه از قیام ازفاجعه.
در حرف هیچ یکشان، شده است تاکنون ، لحظهء ناب انسانی ای بیابی؟
چه بر سرمان آمده دل به ترسِ خاموشِ زائیده از اخبار داده ایم؟
چه بر سرمان آمده دل به این ریا به این خشم به این نفرتِ هدفمند نهاده ایم؟
چه بر سرمان آمده که لحظات ناب انسانی را به فراموشی سپرده ایم؟
چه سودی از ترساندن ما عایدشان می شود؟
چه سودی از خشم ما عایدشان می شود؟
آیا هر روز با از دست دادن صفات انسانی به انسان بهتری تبدیل می شویم؟
زندگی ایرانی ما بی خبر چه تفاوتی می کند؟
حیات فردی ما چطور؟
تا کی به این بازی تن دهیم؟
برادر من، خواهر من ،
عشق من،
مشکل نبود عشق است
رسانه خالی از عشق است.
این حکومت نیز چنین است.
در این بازی قدرت عشق نقشی ندارد.
رسانه ابزاری جنگی است
جنگ و عشق راهشان جداست.
من اکیدا معتقدم رسانهء خبری ، منه ایرانی را از ما دور می کند
ما شدن با عشق امکان پذیر است
ترس و نفرت در مقابل عشق است.
همان است که هدف رسانه ها و همین طور این حکومت است.
از این حیث هر دو هم جهتند.
چون تشنهء قدرتند
بیا انسان باشیم
باز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر