ساعت ۷:۲۵ است. تاریک شده و خوندن مشکل، اومدم چراغ بالای سرمو تو اتوبوس روشن کنم، نشد، برگشتم سر جمله جدید:"چراغ پرنور ضروری نیست، برای زندگی کردن در غرابت و شگفتی،شمعی قلمی کافی است، به شرط آنکه صادقانه بسوزد." اینارو ساموئل بکت میگه، تو مالون می|میرد، صفحه ۱۰، که سهیل سُمی جونم ترجمه کرده، که منو دق مرگ کرده باز، که شاهکاره زبان راویش، همون من من معاصرش، که آخیش ش ش ش ش ش ش، آخیش ش. اینطور که به نظر می رسه از اوناییه که یه نفس نوشته، یهنی یه نفس باید خوندش، که توقف نداره این جریان سیّاله لامصّبه ذهنیش، که خوش ش ش ش ش ش ش به حالش.
۱ نظر:
سینا جان ؛ چیزهای خوب سهم آدم های خوبه.
راستی ؛ فقط بعضی هان که فکر می کنن فقط قران کتاب ناطقه.
ما چشم دلمونو رو به همه چیز باز می زاریم.
که می خواهیم صادقانه بسوزیم.
ارسال یک نظر