جمعه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۹

جن نامه می خونم، می خونم|و می خونم، آخه منه احمق چطور می|شد که این همه مدت لای|ه این نازنین|و هم باز نمی|کردم؟! آخه چراااااااااااااااااا؟
واقعن چرا؟ 
چقد به Kid A  می|یاد، اوضاع باد کارمیک باشه، اگه نمی|خوندمش هیچ وقت نمی فهمیدم که باید داستان بلندمو کامل کنم، که اون داستان نه تنها بد نیست ، محشرم هست، که بابا حواست باشه این داستانای کوفتیت|و به کی|و چی می|دی بخونه، که نظر بده، می|خوام نده، ۱۰۰ سال سیاه، اون که از درک ساده|ترین ضرافت|ها هنریت عاجزه، اونکه بعد از این همه یال داستان نویسی هنوز ۲ تا رمان کامل نخونده|رو چه به نقد آخه! بابا جان این جماعت فقط ادعا نویسنده بودن دارن خوب، ادعای گلشیری باز بودن دارن خوب، بابا جان تو که حتی قبل از این چیزی ازش نخونده بودی، پس این همه نزدیکی از کجا می|یاد، اصن کی گفته بود تو داستان کوتاه بنویسی؟! بشین داستان بلندتو تموم کن.
بشین،
تمومش کن.

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats