شنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۹

شعری از من که سیُ و دو حرف دارد



چه اشعار غریبی اندُ و
چه خوشبخت که شنیده نمی شوند
آن هنگام که دوست داریمُ و نه
آن هنگام که می بوسیمُ و نه
آن هنگام که درتُنگَم شنا می کنی و نه

آن هنگام که راز ما فاش شود
چه اشعار غریبی اند
که دیگر خوانده نمی شوند.

و چه شعر غریبی ست
و چه خوشبخت که شنیده نمی شود
آن هنگام که می گویی: ع.....


آن گاه که گوش کرانُ و
چشم کورانِ ناامید
شفا یابد
به صوت
به نور این عاشقیّت


چه شعر غریبی است کماکان
که شنیده
که خوانده
نمی شود.


-خودم-

۲ نظر:

من داستانم را جز تو برای کسی نگفته‌ام گفت...

ای بابا
ما هی میخوایم شما رو لینک کنیم هی شما اسم عوض میکنی.
ما گیج شدیم الان!

سینا عابد - Sina Abed گفت...

سلام سلام،
ببین هر چی دوس داشتی بذاز
اصن اسم خودمو بذار
یا بذار موش ماهی
الان، همین الان الان موش ماهیم
حالا هر چی دوست داری بذار
من خودمم سردرگمم
:)))))
مرسی دوست من

Free counter and web stats