تو در عمق درونت
در بیرون حاضری
در بیرون حاضری
و آن از عمق درونت
به بیرون تراوش می کند
به بیرون تراوش می کند
تو در عمق درونت
در پیاده رو قدم می زنی
در پیاده رو قدم می زنی
و آن از عمق درونت
در پیاده رو ظاهر می شود
در پیاده رو ظاهر می شود
بودِ تو در این حضورِ بیرونی
چون رویابینی خفته در بستر
حقیقی
چون عابری هوشیار در پیاده رو
تصنعی است.
و این همه تنها
به برکت یک کلمه است
کلمه ی کلمه ها.
۲ نظر:
من در عمق درونم امنم...
و مابقی در بیرون همه تصنعیست...
من به برکت بعضی از کلمات از عمق درونم بیرون نخواهم آمد....
بسیار بسیار بسیار بسیار خوب بود این پست...
و مرسی مرسی مرسی که مینویسید...
مرسی مرسی مرسی :)
ارسال یک نظر