این روزهایِ من آروم
این روزهای من درگیر است
درگیرِ 'آروم'
آروم سخن باید گفت
آروم ساز باید زد
آروم قدم باید زد
آروم عاشق باید شد
سَم. شده است سَمِّ این 'آرومِ' من
صدایِ سَم. شده است سوهانِ روح
صدایش در ذهنم می پیچید که: آروووم، سینا آرووومتر...
'آرومِ' من اصلن هاردکور نیست
'آرومِ' من حتی اروتیک هم نیست
'آرومِ' من عاشقانه ترین عاشقانه دنیاست
'آرومم' را برایش فریاد می کنم
فریادم را فریاد می کنم
کَرَش می کنم: 'آرووووووووووووووووووووووووووم'
صدایش را پَرت می کنم پس ذهنم
'آروم' حقِ من است
این، کلمه یه من است
بِفَهم این را
آن شب ها دیگر باز نمی گردد
'آرومِ' دلِ من کَسِ دیگر است.
آنقدر 'آروم' می گویم تا صدایت را پاک کنم.
عشق من نه با 'آروم' گفتن تو، نه با هیچ چیز دیگر پاک بشو نیست.
آنچه حک شد روی دلم، پاک بِشو نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر