سه‌شنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۹۰

خیلی عجیبه و در عین حال امید بخش، عجیب ازاین که با وجود بودن من در این موقعیت ، به نظرم همش یه خاطره ست، همش مربوط به قدیم، انگار که از دروازه روح این رخداد، قصد حال واقع شدن نداره،
امیدبخش از اینکه دبگه همچون گذشته رو من اثر نمی ذاره.
انگار ن صاحب بینشی نو شدمو احوال من قرار گرفته اما ادراک من نه!

دوشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۰

تا رسد روزی به دستم

پاس پورت

جمعه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۹

زندگی نسخه نیست که کسی برا کسی بپیچه، این قسمت سختشه
قسمت آسونش اینه که تنها کسی که می تونه برات نسخه بپیچه خوده تویی
و این یه رازه
درود بر کسی که اولین بار گفت در ناامیدی بسی امید است
درود بر یسنا که بالا تختش نوشته
eternal optimist
خوشبین همیشگی
:*:*:*:*:*:*:*

چهارشنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۹

نقش تو بر شیشه یِ باران زده
و من خیال کردم آشنایی.
چه رخداد غریبی ست
و چه بی قرار در شرف وقوع
لحظه به لحظه
زندگی.

دوشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۹

زندگی نسخه نیست که کسی برات بپیچه
اینو همیشه یادت باشه موش ماهی

پنجشنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۹

به بهانه شعر سرودن رئیس دولت نامنتخب

غرورِ خالی نیست، بیشتر خودپسندیِ و حتی خود پرستی، تو تمامشون بود، یکی از یکی بیشتر جالب اینجاست - مخصوصن تو اوناشون که در ظاهر در طول عمر حرفه ایشون آدمای موفق تری بودن و برا خودشون هم حسابی سر شناس شدن بیشتر، علنا از خودشون و دستاورداشون دفاع می کردن و حتی اونا رو بزرگ . در هر صورت تعریف از خود و آثار خود به طور علنی. رفتاری که عموما در فرهنگ ما با دعوت به فروتنی پاسخ داده میشه،که حتی با کلاس که خودتو کوچیک و کنی و افه بیای که نه و من کاری نکردم و و فلان. حالال شاید من ندید بدید بودم یا این فروتنیه واسم وحی منزل شده بود و هرچی، ظرف ۲ روز ۳ بار شکه شدم تا به فکر فرو رفتم،که اصولن چرا نباید از دستاوردات حرف بزنی و حتی لزرگشون کنی، آیا اینخود نوعی خود حقیر بینی نیست، یعنی اصولن از اون ور بام افتادن نیست، در این شکی نیست که اهالی هنر اصولن همشون یه جور خود پسندی ای دارن که اگه نداشتن من نمی دونم تکلیف خلقت هنر به کجا می کشید، ولی شاید این خودپسندی هم نیست،بلکه خود رو دوست داشتنه، یهنی اگه کسی خودشو دوست نداشته باشه می تونه چیزی خلق کنه که دیگران دوست داشته باشه، نمی دونم لای حرفتی کدوم آهنگساز معاصر و اینا بود که می گفت وقتی اهنگی بسازی که خودت عاشقشی، خلاصه  عده ای هم پیدا میشن که دوسش داشته باشن و اینا. راست میگه فک کنم.
حالا بساط این هنرمندا و موزیسین پیرای ما هم همینه، پیر شدن و در ظاهر دیگه تواناییای سابفشونو ندارن، جوونها هم اومدن و دارن عالی کار میکنن، خوب اونا هم میبینن و تشخیص میدن، حتی اگه به رو خودشون نیارن، از طرفی اونها هم در زمان خودشون اسطوره هایی بودن که شاید وقتی در مقام مقایسه در آی با هنرمندان فعلی  دستاوردای کوچیکتری داشته باشن اما در مقیاس اون دوران مسلمن دیگه اینطور نیست.
خلاصه اینکه این قبیل هنرمندان که تعدادشون همچین زیاد هم هست، شروع به تعریف و تمجید از خودشون می زنن و بزرگ کردن آثارشون،که یه جورایی منطقی،
حالا اگه آرتیسته جوون باشه ولی موفق چی؟ نمی دونم، ندیدم هنوز.
خلاصه اینکه هیچ دلیلی نداره از کارت تعریف نکنی
ولی خوب اصن جالب از آب در نمیاد که در منجلابش بیافتی، که همه می دونن و ما ملت با ادبی هستیمو سعدی داریم و فلان.
حالا برسیم به رئیس دولت نامنتخب، که رفته دیروز تو اختتامیه جشنواره شعر فجر و شعری را که به تازگی سروده خونده و اینا
ببین یعنی الان به این نتیجه می خوام برسم که درصد توهم  و اینا تا چه حد می تونه باشه، خودشیفتگیه توام با عقده حقارت این مرد رو به هر سمتی که خودشو بیان کنه و نشون بده سوق میده ، جوری که روز به روز از اون چهره مزحک تری می سازه

هنرمند که پیر میشه انگار از درون ترس ورش میداره که دیگه هیچ کی تحویلش نمیگیره - اگه مثلن خواننده است صدا خوندن نداره - و شروع می کنه به تعریف از کارها و دستاوردهای سابقش
۹۹.۹ درصد هنرمندا، اصن تو بگیر اوناییشون که تو کارشون موفقن وحسابی اسمی در کردن و اسطوره شدن، تحمل کوچکترین نقدی از خودشون و کارشونو هر چقدر هم درست ، ندارن، حتی اگه خودشون جوره دیگه بیان کنن که نه و ما نقد پذیریم و فلان.

Free counter and web stats