دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۹

بعد هی می گن قرآن تنها کتاب ناطقه!



ساعت ۷:۲۵ است. تاریک شده و خوندن مشکل، اومدم چراغ بالای سرمو تو اتوبوس روشن کنم، نشد، برگشتم سر جمله جدید:"چراغ پرنور ضروری نیست، برای زندگی کردن در غرابت و شگفتی،شمعی قلمی کافی است، به شرط آنکه صادقانه بسوزد." اینارو ساموئل بکت میگه، تو مالون می|میرد، صفحه ۱۰، که سهیل سُمی جونم ترجمه کرده، که منو دق مرگ کرده باز، که شاهکاره زبان راویش، همون من من معاصرش، که آخیش ش ش ش ش ش ش، آخیش ش. اینطور که به نظر می رسه از اوناییه که یه نفس نوشته، یهنی یه نفس باید خوندش، که توقف نداره این جریان سیّاله لامصّبه ذهنیش، که خوش ش ش ش ش ش ش  به حالش.
پ.ي. آذر جون نمی دونم این حس شامّمتو از کجا آوردی, ولی می دونم که بو می کشی چی به کی هدیه بدی :*

۱ نظر:

AZAR گفت...

سینا جان ؛ چیزهای خوب سهم آدم های خوبه.

راستی ؛ فقط بعضی هان که فکر می کنن فقط قران کتاب ناطقه.

ما چشم دلمونو رو به همه چیز باز می زاریم.
که می خواهیم صادقانه بسوزیم.

Free counter and web stats